آکرولیزیانا به قلم فاطمه عبدالله زاده
پارت ده :
- خودت که بعضی شبها عین گراز سرت و میاندازی پایین میای وسط من و بابات میخوابی چی؟ ما حریم خصوصی نداریم؟
لبخند خبیثی زدم و به شکمش اشاره کردم.
- حتماً دارید که این چیز گرد رفته تو شکمت!
دستش رو از روی دیوار برداشت و روی پیشونیش ک ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Najme
10بابا حالا ظالم و اینا هیچ مامانم و بعضی وقتا هم بابام بهم میکن کافر و یهودی اصلا نمیدونم چرا برا داد زدن سرشدن یا غیر ازعمدی افتادنشون رو میریزن سر من😂ولی خداییش صد رحمت ب اینا داداش های من مگه آدمنن