پارت شصت و نهم

زمان ارسال : ۱۰۱۴ روز پیش

شعله‌های آتش شومینه زبانه می‌کشیدند و ستاره زانو بغل گرفته و نگاهش به شراره‌های سرخ آتش بود. فنجان چای با عطر گل محمدی و تکه‌ای نبات کنارش بود و کتاب رمانی روی میز به چشم می‌خورد.

حامد با یک فنجان از همان چای تازه دم و خوش‌عطر سمت ستاره آمد و ک ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید