پارت چهل و سوم

زمان ارسال : ۱۲۳۰ روز پیش

چاقو رو از دست پسر گرفت و پسر چاق با حرص تقلا میکرد اما میلاد با یه دست گردنش و گرفته و نمیزاشت تکون بخوره.

چاقو رو برد بالا و پسر دادی زد و میلاد چاقو رو تو شکم پسر فرو کرد.

با بهت جیغی زدم و دستم و رو از در ماشین گرفتم و به زور بلند ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید