افسانهای از چمروش (چَمروش) به قلم سعیده نعیمی
پارت بیست و چهارم :
هوم لباسهایش را از روی میز سنگی برداشت و به تن کرد. شاهزاده گفت:- جاه طلبیهای زریر روز به روز خطرناکتر میشود. نفوذش به گارد جاویدان تهدید بزرگی است. باید شاه را قانع کنم تا موضعش را تغییر دهد و حمله را انتخاب کند.
هوم با نگاهش اشاره ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
فاطمه
00عزیزانی که میگن شاید ازدواج نباشه اینو هم بدونین که رمانش عشقولانس 😂