پارت پانزده :

حرفش را باور نکردم وبه او خرده گرفتم:- تو هر آنچه را که نوشته شده برایم بازگو کن خودم می توانم تشخیص دهم مهم است یا...


کف دستش را بالا آورد و اشاره کرد که سکوت کنم. گوش‌هایش را تیز کرد و سپس گفت:- صدای پای اسب است. 

چند قدم به سوی ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.