طالع دریا به قلم مرجان فریدی
پارت هشتاد و دوم
زمان ارسال : ۱۰۲۲ روز پیش
رنگ نگاهش عوض شد.نگاهش و دزدید.
-ب...چه نقطه ای رسیدی ک حاضر شدی این کارو کنی؟
مرد پشتش ب ما و خیره ب در بود.
مهرانم ب نیاز زل زده بود.
نیاز تلخند زد:
-ناخواسته به یه نفر آسیب زده بودم...
نمیخواستم با بدیام دوباره ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
همین که هست
61فکر کنم فقط منم که از ساعت۱ تا ۵ صبح دارم میخونم و تموم نمیشه 😴✋🤦