پارت چهل و یکم

زمان ارسال : ۱۲۳۱ روز پیش

بعد چند دقیقه صدای پیر زنی و شنیدم:

-کیه؟

زبونم و گاز گرفتم...خب حالا چی بگم؟

-میشه باز کنید؟

بعد چند دقیقه صدای لخ لخ کشیدن دمپایی رو روی زمین شنیدم و بعدش در حیاط باز شد.

خیره به زن مسن و مو حنایی روبه روم زل زدم. ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید