پارت پنجاه و ششم :



سرش رو به چپ راست تکون داد و با نیم نگاهی به نیازی که با سینی چای به طرفمون می‌اومد لب زد: نه اصلا؛ خونه بدون غرغرهای آبجی‌ام هیچه!

با لبخندی نگاهش کردم که نیاز سینی چای رو وسط میز گذاشت و همون‌طور که کنارش می‌نشست و بغلش می‌کرد گ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.