مهجور عشق ( فصل دوم خواهر خوانده ) به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت چهل و پنجم
زمان ارسال : ۱۲۳۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه
دست سدرا برای سیلی زدن به خواهرش بالا رفت که ریحانه مچش را گرفت و مقابلش ایستاد. چشم به پسرش دوخت و به عقب راندش. نهیب زد:
- اگه میترا طلاق خواست، اگه گذاشت و رفت و پشت سرش رو هم نگاه نکرد فقط به خاطر همین دستی بود که به ناحق روی خواهرت بلند شد ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
دریا
291چقد از سدرا بدم اومده فقط به فکره خودشه و زندگیش یه کمی ستاره رو درک نمیکنه احمق 😑