مهجور عشق ( فصل دوم خواهر خوانده ) به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت چهل و ششم
زمان ارسال : ۱۲۳۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
کامبیز شروع به جمع کردن خرت و پرتهای روی میز کرد و گفت:
- اگر عشقت عشق باشه که دلت ازش صاف میشه، دل اونم بدست میاری. وگرنه بیخود تیریپ عاشقی بر ندار!
نیما با نیمچه لبخندی زهرآگین زیر لب زمزمه کرد:
- آنکه از جان دوستتر میدارمش
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مهدیه
۱۷ ساله 100این یه رمان بود و یه داستان که انقدر بازخورد داشت. ایا توی واقعیت هم ما پشتیبان دخترایی هستیم که قربانی شدن؟