پارت سی و نهم

زمان ارسال : ۱۲۳۳ روز پیش

با حرص غریدم:

-بهم دست نزن!

ابروهاش بالا پرید و با نیشخند گفت:

-عه زبونم داری؟

بهم نزدیک شد و دستشو یهو رو چونم‌ گذاشت و لبامو از هم فاصله داد و با تمسخر گفت:

-دهنت رو باز کن عمو زبونت رو ببینه!

با عصبانیتی ک ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید