مدیر معاون (عشق سریالی) به قلم نسترن قره داغی
پارت چهل و سوم :
چپ چپ نگاه حرصی بهم انداخت و درحالی که موهای بهم ریختهاش رو مرتب میکرد با خمیازهای گفت: اصلا هم همچین نیست؛ مادر شوهر من رو ناهار دعوت کرده، نون خشک داده نداده پاشد رفت خرید. به من و مهرسا هم گفت خونه رو جمع و جور کنید که چی؟ قراره ش ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
فاطمه
00خواهر شوهرا خیلی هم خوبن من خودم پایع همه کارای زنداداشام هم هستم و خیلی باهام کیف میکنن