تنها گناه ام مادر بودن است به قلم نسترن قره داغی
پارت چهل و هشتم :
با التماس نگاهمون کرد و درحالی که سعی میکرد لحن مظلومی داشته باشه ادامه داد: تازه دکتر گفته نباید بذارید رضا فعلا بخوابه؛ اگه برید خونه زود میخوابه ها!
نگاهم رو به رضای بیحال دوختم و ناچار همونطور که نفس عمیق میکشیدم زمزمه کر ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
hichkas
60همین حرکتاس ک رمان و جذاب میکنه دیگ وگرنه اگ از اول تا آخرش باب دلمون باشه ک مزه نمیده:/♡