اولین مرگ به قلم مبینا حاج سعید
پارت چهل و چهارم :
از بچگی بدم میاومد کسی واسم رئیس بازی دربیاره یا تحقیرم کنه. جوری نبودم که غرورم همه چیزم باشه. از مامان و بابام یاد گرفتم هرچی به اندازهاش خوبه و آدمهای خیلی مغرور یا خیلی شیطون فقط واسه قصههان!
آدم مغرور یه جایی دل آدم رو میزنه و آدم شی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
دلا
10منکه میگم مادر کیانا زندس و دست این مردس منکه عاشق اینجور رمانام عالیه