پارت سی و هفتم

زمان ارسال : ۱۲۳۶ روز پیش

یه قدم به سمتم اومد و گفت:

-باشه دخالت نمیکنم...

با تعجب نگاهش کردم

واقعا فازی بود! تا چند لحظه پیش یه چیز دیگه میگفت

با اخم گفتم:

-خوبه حالا برو بیرون

به سمت کابینتا رفت و شانسی در چندتاشون رو باز کرد و با ح ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید