مهجور عشق ( فصل دوم خواهر خوانده ) به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت بیست و هفتم
زمان ارسال : ۱۲۵۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 8 دقیقه
هوا هر لحظه سردتر میشد، کف پاهای ستاره ذق ذق میکرد و دستها و اجزای صورتش از سرما سرخ و بیحس شده بودند. هرچقدر بیشتر قدم برمیداشت، احساس تشنگی و گرسنگیاش بیشتر میشد. هنوز از جادهی فرعی بیرون نرفته بودند و دخترک با ناامیدی روی زمین نشست و گریه ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
zahra
01داریم ب عاشق شدنشون نزدیک میشیم ولی جان من ی دختر عشوه ایم بنداز تو رمان ک رمان هیجانی بشه