مهجور عشق ( فصل دوم خواهر خوانده ) به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت بیست و یکم
زمان ارسال : ۱۲۵۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه
نیما پشت در نیمهباز اتاق ایستاده بود و صدای گریهی دخترک وجدانش را میخراشید. دستش چند بار تا نزدیک در رفت و باز پس کشید. صدای بم و زمخت حامد را شنید:
- ستاره جان... عزیزم بگو چی شد؟ واقعا فقط به خاطر اضطراب غش کردی؟
با اندک فاصلهای صد ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
،
30😶رامین کیست