مهجور عشق ( فصل دوم خواهر خوانده ) به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت بیست
زمان ارسال : ۱۲۵۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
به محض اینکه چراغ سبز شد، مسیرش را سمت شرکت عوض کرد. صدای آژیر آمبولانس را از پشت سرش میشنید و مجبور شد راه باز کند تا آمبولانس رد شود، با حرص روی فرمان زد و غرولند کرد:« حالا من دیرم شده، آمبولانس و ترافیک و تصادف و همه چی باید سر راهم باشه... اه.. ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
kosar
58ستاره چه دختر لوسیه ،، خب مرض داشتی به پسر مردم اعتماد کردی ؟ حالا دوتا پسر میبینه سکته میکنه خله دختره