سنسار (سَنسار) به قلم آمنه آبدار
پارت بیست و پنجم :
بی دلیل نبود که آن قدر پدر و مادرم دوستش داشتند و فقط به دوستی با او تاکید می کردند.
بالاخره پایین پله ها نمایان شد؛ با دیدنم چند لحظه ای با مکث نگاهم کرد و بعد با قدم های نسبتا بلند خود را به بالای پله ها رساند و محکم من را در آغوشش کشید.
- الهی قربونت برم رفیق.
از شوک درپارتگذاری رمان به اتمام رسیده و برای چاپ ارسال شده. به همین علت دیگر امکان مطالعه رمان را ندارید.
مطالعهی این پارت کمتر از ۶ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۴۹۶ روز پیش تقدیم شما شده است.
آروشا Aroosha
۱۴ ساله 112یا مثلا خوابی که پارت اول دیده بود در واقعیت برای دختری که نمیدونیم کیه پیش اومده.و مردی که برای جون پچه اش جون دختره رو گرفته بود بابای پریزاده..
۴ سال پیششیلا
۱۶ ساله 140قبلا شمال اومدن شاید دختره همونجا ی اتفاقی براش افتاده تو بجه بودنش که باعث شده یجورای بمیره و همزمان اون دخترو خاک کردن تو شمال و روحش اومد تو جسم پریزاد و زنده شده ..والان روح اون دختره تو جسمشه.😨
۴ سال پیشAida
20به نظرم یه مقدار از حرفت درسته و بقیش غلط چون یه دختر ۷ سال کوچیک نمی تونه عاشق امیر باشع و باهاش چند تا خاطره داشته باشه
۴ سال پیششیلا
۱۶ ساله 70این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد
نرگس ۱۳ ساله
20من فکر کنم دختره قبلا اتفاقایی براش افتاده که بر اثر یه اتفاق مثل تصادف حافظش رو از دست داده یا مثلا حافظش رو پاک کردن 🤔🤨 بازم اینا حدسه و ما باید صبر کنیم تا ببینیم ادامهٔ داستان چی میشه 😊
۴ سال پیشنهال
۱۴ ساله 06راه حلشون اینه که جن رو احضار کنن
۴ سال پیشسحرجون
۹۰ ساله 50خدایی مغزم ارور داد انقد زور زدم بهش فک کردما 😃😃😃❤❤ولی جدا از اینا رمان خیلی خوبیع حتما بخونین 😃😃😃😃🤞❤و یچی دیگ ک لطفادپارتارو بیشتر کنین تا میام برم تو بهر رمان غرق شم تموم میشع😶🚫رسیدگی بشع⚠
۴ سال پیشآنی
110از فوضولی رو به موتم 😅
۴ سال پیش&h
130خیلی پیچیده شده دیگگ!!واااش مردیم از کنجکاوی😐الان پارت ۲۵هست،کم کم داره میشه پارت ۳۰ولی من یکی هنوز نمی دونم چه خبره!چی شده!چی شده قبلا!😐
۴ سال پیشالنا
132پیش از حد معمایی😶، هر کسی نمی تونه حدس بزنه البته من یه حدسایی زدم که حس می کنم درست حدس میزنم ولی نمی گم تا هیجان داشته باشد🤗
۴ سال پیشتانی
130خب امیدوارم ی راه حل پیدا کنن 😐😂 من ک دیگ دارم خل میشم از فضولی کمی پارتو بیشتر کنین😐☺مرسی بوس😁
۴ سال پیشگرگ
90عالی ولی بازم کوتاه
۴ سال پیش
آروشا Aroosha
۱۴ ساله 112این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد
به نظرم دختری که قبلا توی ویلا زندگی کرده بود روحش میره تو بدن پریزاد وپریزاد وفتی میره توی ویلای خاله فریباش که همون ویلای دختره اس اونجا خاطرات دختره که احتمالا زنده نیست میاد جلوی چشمش