پارت هفتم

زمان ارسال : ۱۲۸۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 8 دقیقه

-اینجا آشپزخونشه کابینتا ام ملامینه است میبینید ک نو ساز و شیکه.
مامان دستی به گردنش کشید و رو به بنگاه دار گفت:
-اتاقاش فقط خیلی کوچیکه.پنجره ام نداره نور گیرش خیلی کمه.
آویسا از اتاق خواب خارج شد و با چهره آویزون گفت:
-اتاقه یا انباری!
مامان به اویسا علامت داد ساکت شه.
بنگاه دار اخمی کرد و دستی به پیرهن چهارخونش کشید:
-خانوم این اخرین خونست اگر نمیپسندید ک بریم هوا ا


رمان به طعم خون رمان به طعم خون

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • .

    00

    .

    ۱۱ ماه پیش
  • هلن

    00

    چطوری تبلیغ ببینم سکه بگیرم

    ۱۲ ماه پیش
  • s

    00

    .

    ۱۲ ماه پیش
  • ثنا

    00

    عالی

    ۱۲ ماه پیش
  • اسما

    00

    ترسیدم الان پنجره اتاقم بشکنه 😳😳😳بابا دختر آروم باش 😂😂

    ۱۲ ماه پیش
  • Leila

    00

    اوه مای پشم

    ۲ سال پیش
  • ستاره

    ۱۶ ساله 10

    پشماممم😐😐😐🍃🍃🍃🍃❤❤❤❤❤

    ۳ سال پیش
  • ¥

    10

    کرک و پرام

    ۴ سال پیش
  • Mehrsh

    20

    وااااای ایووووول😶❤✌✌✌✌✌

    ۴ سال پیش
  • Yalda

    10

    پرامممم🥶 پشماممم🤐عالیییی بود😍♥️🩸

    ۴ سال پیش
  • Elina

    10

    خب،پرامممم!ترکوندی😍🤩عالی بود👌🏻☺

    ۴ سال پیش
  • رومینا

    ۱۶ ساله 20

    واییی این پارت خیلی هیجانی بود😍😍😍

    ۴ سال پیش
  • MAHSA

    30

    عالیییی بود❣🩸 شیشه ها شکستن! پرااام! خسته نباشی🤍

    ۴ سال پیش
  • fatem

    ۱۹ ساله 20

    عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی .😍🤤🍷🦇

    ۴ سال پیش
  • zizi

    20

    پراام

    ۴ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.