مهجور عشق ( فصل دوم خواهر خوانده ) به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت شانزده
زمان ارسال : ۱۲۶۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه
نزدیک غروب بود و باد سرد و سوزناکی ابرهای کبود بارانی را با خود میآورد. نیهان کلید را توی قفل چرخاند و وارد خانه شد. با صدای بلند گفت:
- سلام طوبیجون... کجایی؟
صدای طوبی از اتاقش بلند شد:
- سلام عزیزم تو اتاقم.
سمت اتاق رفت ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
دنیا
۱۳ ساله 151خخخخخخ فقط حرف حسام میگه حسم میپره 🤣🤣🤣😂😂😂 مثل همیشه عالی ولی کم بود