پارت بیست و پنجم

زمان ارسال : ۱۲۹۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

«کیانا شهریار»

دستکش‌های مخصوصم رو دستم کردم. قلنج گردنم رو شکستم. بدنم از رانندگی طولانی گرفته بود و فقط ورزش آرومش می‌کرد. به کیسه بکس مشت می‌زدم. صدای ضربه‌هام به کیسه بکس توی سالن می‌پیچید و سرحالم می‌آورد. گه گاهی با پام هم بهش ضربه می‌زدم ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.