پارت هفده :



هنگ کرده و عصبی از جام بلند شدم و همون‌طور که به سمت در می‌رفتم غریدم: نه بابا؟ خجالت نکشید، هر کار دیگه ای هم خواستید بکنید جلو چشم من انجام بدید. مردم چقدر پرو شدن!

قرمز شده و حرصی نگاهم رو از نگاه متعجبش گرفتم و در رو باز کردم ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.