طالع دریا به قلم مرجان فریدی
پارت سی و چهارم
زمان ارسال : ۱۲۳۹ روز پیش
همه جا تاریک شد و فقط بوی وحشتناک اشغالا داشت خفم می کرد
حتی میترسیدم دهنمو باز کنم و اشغال بره توش
با همه وجودم به میلاد لعنت فرستادم و با دهن بسته صدا از خودم درمیاوردم که متوجهم بشه
سطل اشغال از روم برداشته شد و بالای سرم ایس ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Narges
۱۴ ساله 3242وای خیلی خوب بود لعنتی عاشق این پارت شدم کاش من جای دنیا بودم عاشق اینجور هیجانام❤ میلاد ، آتش، بوراک .... عاشقشونم❤اگر کسی مثل میلاد و .... بیان خاستگاریم در جا بله میدم حتی اگر چند شخصیتی باشه❤❤❤❤