اولین مرگ به قلم مبینا حاج سعید
پارت هفده
زمان ارسال : ۱۲۹۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه
پوفی کشید و با یه حرکت، هیکل کارن رو روی شونهاش انداخت. از جلوم رد شد. پاهای کارن از جلو آویزون بود و کله و دستهاش هم از پشت با هر حرکت تکون میخورد. اینقدر وضعیتش خنده دار بود که میخواستم همونجا قاه قاه بخندم! آخه اون مرد با جذبه که عکسهاش رو دی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
فری
10واااااای جررررررر خوردمم😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂 بدبخ کارن از زندع بودنش تعجب میکنم😂😂😂