پارت چهارم

زمان ارسال : ۱۰۸۰ روز پیش

حوالی ظهر بود و کوچه پر از هیاهوی دانش‌آموزانی که با شر و شور راهی مدرسه بودند. دخترک‌هایی با روپوش‌های آبی کاربنی و مقنعه‌های سفید که کنار گوش هم پچ پچ می‌کردند و بعد بلند بلند می‌خندیدند. پسرهایی که مدام با کتاب و کیف مدرسه‌شان به سر و کله‌ی هم می‌ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید