اولین مرگ به قلم مبینا حاج سعید
پارت ده
زمان ارسال : ۱۳۰۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
با تعجب نگاهش کردیم که گفت:
- بله، رو دست خوردیم. تمام این مدت کسی رو زیر نظر داشتیم که از خودمون بود.
دهنم از بهت و تعجب باز مونده بود. بقیه هم دست کمی از من نداشتن. سیاوش گفت:
- تعجب نکنید! راست میگم. شریف هم پلیسه که مثل ما وارد ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Mahi??♥️
۱۴ ساله 00خیلی رمانه خوبیه من که عاشقش شدم واقعا رمان جالبیه و منم خیلی دوسش دارم😁کلا رمان پلیسی عاشقانه خیلی دوس😁😂♥️