پارت هشتم

زمان ارسال : ۱۲۷۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

چپ چپ نگاهم کرد و دلگیر گفت: میگم به خاطر ساره بوده! اتفاقا خیلی مردی کرده، وگرنه معلوم نبود چه بلایی سر دخترم می‌اومد؛ دختر بیچاره‌ام مثل بید می‌لرزید.

دستی به بازوش کشیدم و با لبخند کمرنگی زمزمه کردم: از من ناراحت نشو سمیرا! خودت که می‌دونی چ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.