مدیر معاون ( آوارگان عشق ) به قلم نسترن قره داغی
پارت هشتاد و هفتم
زمان ارسال : ۱۰۸۷ روز پیش
دیدم همه در حال جنب و جوش هستن تا پیاده بشن.
با کمک ثمر از جام بلند شدم و آروم از ماشین پایین اومدم و به دور و بر زل زدم که با دیدن دو تا گند طلاییه نه چندان دور، لبخندی روی لبم نقش بست.
بالاخره رسیده بودیم!
با دستی که روی شو ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
سارن
۱۴ ساله 10وای خدا خیلی قشنگ بووود🥺 عررردرباره جلد دومش یه توضیح می دید؟