پارت نود و هفتم

زمان ارسال : ۱۲۲۹ روز پیش

حیاط کوچک خانه‌ی پدری مهدخت، پر بود از برگ‌های خشکیده‌ی پاییزی... هو هوی باد به گوش می‌رسید و لنگه‌های باز در و پنجره‌ها در هم کوبیده می‌شد. برگ‌ها خش‌خش‌کنان این سو و آن سو می‌رفتند. مهدخت با همان لباس‌های سیاه عزا، میان حیاط ایستاده بود و هراسان به اطرافش نگاه می‌کرد. ه
1393
278,043 تعداد بازدید
842 تعداد نظر
97 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • م

    00

    لطفا رمانو تو بخش آفلاین قرار بدین برای من از هر پارت فقط چند خطش میاد با عکسا

    ۱ سال پیش
  • مینا

    ۲۰ ساله 30

    عالی بود خسته نباشید...

    ۳ سال پیش
  • دلبر

    ۱۶ ساله 30

    پایانس خوب آیا لطفا کسی بگه شاد پایانش یا غمگین میخوام بخونم انقدر رمان غمگین خردم افسردگی گرفتم ایا پایانش شاد

    ۳ سال پیش
  • ارو

    31

    ممنون از رمان قشنگت نویسنده جان ،واقعا خسته نباشید

    ۳ سال پیش
  • میم الف

    40

    وقتی رمان تموم شد یجور حس دلتنگی گرفتم:) دلم برای پریدخت و پریدخت ها خیلی سوخت... قلمت مانا نویسنده جان:)💥⚘

    ۳ سال پیش
  • مینا

    50

    رمان عالی بودقلمتون خیلی قوی بودفقط چندتا نقص داشت مثلا چطور محسن رفت چیکار کرد پریدخت و پریدخت چه شکلی مردخیل خوب میشد اینارم بگید نویسنده عزیز ولی رامانتون خیلی عالیه ومتفاوت اصلا همچین رمانی نبوده♥

    ۳ سال پیش
  • صدیقه سادات محمدی(نگ | نویسنده رمان

    سلام به شما و همه ی دوستان عزیز، ممنونم از همراهی و نظراتتون،انرژی ها و همچنین نقدهاتون. حتما نقدها رو برای رمان های جدید در نظر می گیرم. با سپاس از همگی شما عزیزان

    ۳ سال پیش
  • نفس

    60

    سلام نویسنده ی عزیز لطفا فصل ۲روهم بنویسین حیفه این جوری تمام بشه

    ۳ سال پیش
  • صبا

    61

    آره انگار آخرش سرسری رد شدید و نقش عسل هم کمرنگ بود، مهدخت هم می دونست ازدواجش با بهزاد***پس باید حد و حدود خودش رو می دونست، کیوان هم خیلی زود از«شما» به «تو» براش تبدیل شد.

    ۳ سال پیش
  • سوری

    60

    چ پایانی 😑🙁 بابا ما تازه داشتیم گرم میشدیم😂 دلم نمخاد تموم بشه عررررر😖😭😭😭☹️

    ۳ سال پیش
  • سارا

    ۲۰ ساله 50

    چیییییییییییی؟؟؟؟؟ آخه چراااااااااااا ؟ برای چی 😭😭😭😭 دیگه به این کلمه ی پایان آلرژی پیدا کردم دلم جررررر خورد💔💔🤧🤧

    ۳ سال پیش
  • هستی

    00

    اه پایان اه اه😑😑😑😑😑😑😑😂😂🤦🏼 ♀️🤦🏼 ♀️🤦🏼 ♀️🤦🏼 ♀️

    ۳ سال پیش
  • mobina

    40

    اه حیفش تموم شد :((( عالی بود دمت گرم کلی باهاش گریه کردم 😂😐

    ۳ سال پیش
  • آدونیس

    ۱۸ ساله 30

    رمانت عالی بود نگار جون 😍💞 خیلیییی مرسییییی 🌹

    ۳ سال پیش
  • آرام

    51

    خدا رو شکر این بهتر از رمان خواهر خونده تموم شد از اول رمان که خوب بود و شادی دلشت من فهمیدم قسمت اخرش باید باشه😂

    ۳ سال پیش
  • فادیا

    41

    نگار جون قلمت عالی بود ورمانت بسیار زیبا با پارت های طولانی منتظر رمان های بعدیت هستم موفق باشی عزیزم

    ۳ سال پیش
  • الناز

    30

    رمان خیلی خوبی بود مرسی از نویسنده😍❤

    ۳ سال پیش
  • Sahar

    ۱۶ ساله 80

    پایان😲😲😲 حیف زود تموم شد ولی ممنون بابت رمان خوبت نویسنده عزیز انشالاهمیشه موفق باشی❤️❤️❤️😍😍😍

    ۳ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید