پارت هفتاد و دوم

زمان ارسال : ۱۱۰۲ روز پیش

#نیاز

گیج و ترسیده از این انفجار غیر منتطره، گرد و خاکی که روی سر و صورتم پاچیده بود رو تکون دادم و همون‌طور که پشت سر هم سرفه‌ می‌کردم، به معراج خیره شدم که تو جاش وایستاده بود و سعی داشت ببینه چه خبره.

منم کنجکاو از این اتفاق، با هزار ز ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید