پارت هشتاد و دوم

زمان ارسال : ۱۲۴۲ روز پیش

صدای آلارم گوشی بلند بود و کیوان با چشم‌های بسته دستش را روی پاتختی حرکت می‌داد و دنبال گوشی می‌گشت؛ با لمس گوشی زیر دستش، صدا را قطع کرد. دوباره سر زیر پتو برد تا بخوابد که عسل وارد اتاق شد و لبه‌ی تخت نشست، پتو را کنار زد و معترض گفت:
- پاشو دیگه چقدر می‌خوابی؟! ساعت یازده
1393
277,976 تعداد بازدید
842 تعداد نظر
97 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Raha'

    130

    کاش مهدخت به نسیم بگه که سپهر رو اونجا دیدع شاید اوضاع بهتر شد اینا از هم جدا بشن

    ۳ سال پیش
  • لیلی

    ۱۷ ساله 130

    خداکنه نسیم و سپهر باهم ازدواج نکنن. پریدخت خیلی حسوده دوستش به یه غریبه فروخت دختره عقده ای

    ۳ سال پیش
  • آرام

    120

    اگه این پری دم دست بود. تکه تکش میکردم عقده ای رو. تو که زندگی نسیم و خراب کردی یارو عقده داری خراب تر شه اه

    ۳ سال پیش
  • ژلوفن

    ۱۶ ساله 130

    وای خدا این پریدخت خیلی بدجنسه عقده ایه حتی به زندگیه نسیم هم رحم نکرد خداکنه مهدخت به نسیم بگه الانم هم که محسن اومده سپهرم اینجوری ادامه بده که بدبخت بشه نمیدونم

    ۳ سال پیش
  • هستی

    130

    حالم از پریدخت بهم میخوره....آدم رفیقی مثل این داشته باشه دشمن نیاز ندارهاون از محسن که گند زد اینم از سپهر

    ۳ سال پیش
  • ژیان

    130

    واییی چقد از این پریدخت بدم میاد😕 دختره مضخرف حالم ازش بهم میخوره🤢🥴🥴

    ۳ سال پیش
  • Sahar

    ۱۶ ساله 170

    وای خدای من یه آدم چقد می تونه عوضی باشه😠😠😠😠😠متنفرم از پریدخت

    ۳ سال پیش
  • صبا

    60

    👌

    ۳ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید