طعم تلخ زندگی به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت هشتاد و دوم
زمان ارسال : ۱۲۴۳ روز پیش
صدای آلارم گوشی بلند بود و کیوان با چشمهای بسته دستش را روی پاتختی حرکت میداد و دنبال گوشی میگشت؛ با لمس گوشی زیر دستش، صدا را قطع کرد. دوباره سر زیر پتو برد تا بخوابد که عسل وارد اتاق شد و لبهی تخت نشست، پتو را کنار زد و معترض گفت:
- پاشو دیگه چقدر میخوابی؟! ساعت یازده
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
لیلی
۱۷ ساله 130خداکنه نسیم و سپهر باهم ازدواج نکنن. پریدخت خیلی حسوده دوستش به یه غریبه فروخت دختره عقده ای
۳ سال پیشآرام
120اگه این پری دم دست بود. تکه تکش میکردم عقده ای رو. تو که زندگی نسیم و خراب کردی یارو عقده داری خراب تر شه اه
۳ سال پیشژلوفن
۱۶ ساله 130وای خدا این پریدخت خیلی بدجنسه عقده ایه حتی به زندگیه نسیم هم رحم نکرد خداکنه مهدخت به نسیم بگه الانم هم که محسن اومده سپهرم اینجوری ادامه بده که بدبخت بشه نمیدونم
۳ سال پیشهستی
130حالم از پریدخت بهم میخوره....آدم رفیقی مثل این داشته باشه دشمن نیاز ندارهاون از محسن که گند زد اینم از سپهر
۳ سال پیشژیان
130واییی چقد از این پریدخت بدم میاد😕 دختره مضخرف حالم ازش بهم میخوره🤢🥴🥴
۳ سال پیشSahar
۱۶ ساله 170وای خدای من یه آدم چقد می تونه عوضی باشه😠😠😠😠😠متنفرم از پریدخت
۳ سال پیشصبا
60👌
۳ سال پیش
Raha'
130کاش مهدخت به نسیم بگه که سپهر رو اونجا دیدع شاید اوضاع بهتر شد اینا از هم جدا بشن