طالع دریا به قلم مرجان فریدی
پارت بیست و هشتم
زمان ارسال : ۱۲۴۵ روز پیش
بیخیال این موضوع شدم و تو آروم خیره به برج ایفل که از دور میشد دیدش گفتم:
-میگم به نظرت...وارد زندگی میلاد شدن خطرناک نیست
بلاخره این پیشنهاد رو خودت دادی
ریلکش خیره به خیابون گفت:
-دنیز من فقط بهت پیشنهاد دادم...قبول کردن ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
شیلا
۱۶ ساله 120عمم که بش نگفت ادامه بده عمم که از پشت میز بلند نشدو***رو کنارکشیدو به افتاب زل زد ..خوب با توجه ب اینکه میگه پشت میزبودیعنی تو ی دفترن و واضحه که اومده پیش روان شناس😑😕اخه این حس کردن داره.😄