پارت بیست و هشتم

زمان ارسال : ۱۲۴۵ روز پیش

بیخیال این موضوع شدم و تو آروم خیره به برج ایفل که از دور میشد دیدش گفتم:

-میگم به نظرت...وارد زندگی میلاد شدن خطرناک نیست

بلاخره این پیشنهاد رو خودت دادی

ریلکش خیره به خیابون گفت:

-دنیز من فقط بهت پیشنهاد دادم...قبول کردن ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید