پارت یکم :

قصه های شنیده بودم

از آمدن شاهزاده با اسبی سپید

درکنج قلبم این رویا را

زندگی می کردم.

که یک روز می آیی

و تو امدی

با اینکه اسب سپید تو را ندیده ام

کسی هم شاهزاده صدایت نمی کند

اما اصیل ترین ادم ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.