پارت شصت و چهارم

زمان ارسال : ۱۳۵ روز پیش






موبایلش را برداشت توی جیبش انداخت. سراغ تابلوی آماده و سنتور رفت تا توی ماشین جاساز کند. سر راه‌پله‌ها ایستاد و شهبد را به نام خواند. صدای گریه‌ی شهیاد باعث شد مرتبه‌ی دوم بلندتر صدایش بزند. شهبد بیرون آمد. قبل از اینکه چیزی بشنود، سوئیچ را از بالا برای امیرطاها انداخت:
-چه تیپ دخترکشی زدی نسناس. بو ادکلنت خوابوندمون زمین‌.
سرش را بالا گرفت و گفت:
-دستپ

92
23,038 تعداد بازدید
109 تعداد نظر
122 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید