پارت شصت و چهارم

زمان ارسال : ۱۹۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه






موبایلش را برداشت توی جیبش انداخت. سراغ تابلوی آماده و سنتور رفت تا توی ماشین جاساز کند. سر راه‌پله‌ها ایستاد و شهبد را به نام خواند. صدای گریه‌ی شهیاد باعث شد مرتبه‌ی دوم بلندتر صدایش بزند. شهبد بیرون آمد. قبل از اینکه چیزی بشنود، سوئیچ را از بالا برای امیرطاها انداخت:
-چه تیپ دخترکشی زدی نسناس. بو ادکلنت خوابوندمون زمین‌.
سرش را بالا گرفت و گفت:
-دستپ

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.