پارت شصت و نهم

زمان ارسال : ۴۶ روز پیش

لیلی با صورتی گر گرفته از خشم، میان نفس زدن‌هایش نیمچه لبخندی حرص‌آلود زد و گفت: ساغرت... ساغر جونت... خیلی‌وقته مرده... خیلی وقت...
پوزخند لیلی و بی‌تفاوتی‌اش، خشم طاها را دوچندان کرد. گره دست‌هایش دور گلوی لیلی محکم‌تر شد و رنگ لیلی رو به کبودی می‌رفت.
- خفه‌شو... ببند دهنتو... اینو بدون سلین رو نمی‌بینی تا وقتی زبون وا کنی و بگی ساغر کجاست؟ اگه حالش خوب باشه که شانس آوردی و شای

79
37,626 تعداد بازدید
142 تعداد نظر
73 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مریم گلی

    00

    سلام نگار جان ،سال نو بر شما و خانواده محترمتان مبارک باشه انشاالله همچنان بی صبرانه منتظر ادامه رمان قشنگت هستم

    ۴ هفته پیش
  • صدیقه سادات محمدی(نگار) | نویسنده رمان

    سلام عزیزم. سال نوی شما هم مبارک. پارت جدید گذاشته شد. تاالان رو که بدقولی کردم، امیدوارم از این به بعد خوش‌قول باشم و دیگه منتظر پارت نمونید

    ۴ هفته پیش
  • مریم گلی

    00

    بیچاره افرا که نمی تونه ماهیت پلید لیلی رو به فرحان ثابت کنه ،بیچاره طه که اصلا نمیدونه ساغر واقعا زنده ست یا نه ،رمان به قدری مهیجه که آدم نمیدونه قسمت بعدی می تونه چطوری رقم بخوره ،ممنون نگار جون

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید