مونالیزا به قلم آزاده دریکوندی
پارت بیست و نهم
زمان ارسال : ۲۴۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 13 دقیقه
توی ذهنش بارها و بارها سعی کرده بود چهرهی شیدا را به یاد بیاورد. از آخرین باری که او را دیده بود خیلی نگذشته بود؛ اما با این حال چهرهاش را به درستی به یاد نداشت. حالا لحظهی اولی که او را دید، ناخودآگاه با گلشن مقایسهاش کرد... مثل گلشن چشمان سیاه ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
فاطمه زهرا
00آقا معینتون که خیلی مرده🥲