پارت چهل و نهم :

استاد زن جا افتاده ای بود و مهربان به نظر می رسید ،البته اگر پگاه دیگر سر به سرش نمی گذاشت ،نگاهی مهربان به من انداخت و سری به نشانه ی تایید تکان داد.پگاه وسایلش را جمع کرده بود و به جای بیرون رفتن به سمت من آمد، نکاه تحسین آمیزی به من انداخت و کنارم نشست ،موهای قهوه ای و درخشانش را کمی زیر مقنعه فرو کرد و آرام گفت :
_ ممنونم .
چون نمی خواستم بهانه ای به دست استاد بدهم به جای جواب سری ب

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۰۷ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.