پارت سوم

زمان ارسال : ۲۵۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

آقا گفت: بفرمایید.

نگاهش نشسته بود به صورت مادرم. هنوز بعد از چند سال، شرم چشمانش نرفته بود. بد کرده بود آقا در حق مادرم. اگر بد نمی‌کرد، مادرم هنوز آن زن زیبا و سرحال بود که همیشه‌ی ستاره‌ی مهمانی‌ها می‌شد. همیشه حلقه‌ی زنان به‌روز و دولت‌چی ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.