پارت چهل

زمان ارسال : ۲۴۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه

عکس ماه در آب تمیز استخر افتاده بود و شکوفه های خوش رنگ درخت ارغوان در نور نقره فام مهتاب جلوه گری می کردند. وصال با دیدن او و ابروهای درهم تنیده اش گفت: اوه اوه اخمشو ببین! باز کی فاز و نول مغزت رو به هم ریخته؟
ساناز که دم به دم شعله می کشید و دیواری کوتاه تر از وصال نمی یافت، توپ پرش را به تندی حواله اش کرد: تو دیگه حرف نزن تو بغلی. امشب از دست تو و اون پسر عموی دراز پات بدجور شکارم.
اب

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.