طلسم تارادیس به قلم طیبه حیدرزاده
پارت سی و چهارم
زمان ارسال : ۲۴۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
دهانم را باز کردم تا سوالهای بی شمارم را بپرسم؛ اما هیچ صدای از نای خرابم بیرون نیامد.
با کف دستش ضربه ای روی پیشانیش کوبید و دفتریادداشت گوشی اش را تنظیم کرد و به دستم داد:
«من کابوس یه زن به اسم تارادیس رو می بینم که از یه شهر تو کونارا فرار کرد. این نفرین چه ربطی به من دارد؟»
نگاه سرگردان و یخ زده اش را روی صورت ترسانم دیدم.
با وجود خوردن شکلات گرم هنو
رمان فوق به علت ویرایش و بازنویسی غیرفعال شد و تا اتمام ویرایش امکان مطالعه آن وجود ندارد.
اسرا
00الان رسیدن به تارادیس بعداون جنگلی که کولیها ضحافرستادن تاطلسم باطل چیه پس کجا بودعالیه طیبه خانم