پارت سی و یکم :

شبانه به خودش قول داد تمام تلاشش را بکند تا احساسش را به او بکشد و در همان لحظه احساس کرد آن اشتیاق و آن مهر به‌خصوص تمام شده است و به جای آن یک نوع غریب از دوست‌داشتن جولان می‌دهد. مهم نبود که ریحان باشد یا زنی دیگر اما او را کنار کسی دیگر پذیرفت و بعد وقتی تنها شد احساس کرد شاید بهتر باشد به آراز جدی‌تر فکر کند. حداقلش این بود که می‌توانست از این باتلاق عجیب خارج شود.

غروب رو به م

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۶ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۱۷ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • برکه

    00

    عالی بود

    ۴ هفته پیش
  • M787

    00

    رمان جالبی هست

    ۲ ماه پیش
  • ستاره

    00

    سلام خانم نویسنده شماکه پارتهای اصلی رابه سرعت میذاریدنمیشه پارتهای رایگان هم بشترباشه حداقل دوتاتوهفته باشه سپاس فراوان 🌷🌷🌷

    ۳ ماه پیش
  • ساناز لرکی | نویسنده رمان

    عزیزم... چشم ممنونم از نظرتون

    ۳ ماه پیش
  • syt

    21

    دلم برای غربت و بی کسی ریحان کباب شد😢 نویسنده جان خیلی پارت کوتاهی بود میدونم شما هم زحمت میکشید ولی ما هم یه هفته انتظار کشیدیم تازه پارت طلبمونم نخوندیم😕

    ۱۱ ماه پیش
  • مریم گلی

    10

    خدا رو شکر که بلاخره ریحان از دربه دری نجات پیدا کرد ، خیلی دلم میخواد بدونم که اون اتفاق چیه که نیازه ریحان هم تو خونه یزدان باشه ،ممنون نویسنده جان

    ۱۱ ماه پیش
  • ساناز لرکی | نویسنده رمان

    ممنونم عزیزم که نظرتون میذاری

    ۱۱ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.