بهترین غریبه ات می مانم به قلم محبوبه لطیفی
پارت چهارم :
ریسک کرده بودم. در مسیری رفته بودم که برایم ناآشنا بود، از آن بدتر بدون اطلاع مادرم به راه افتاده بودم.
چند قدم که جلوتر رفتم، به بهانه بستن بند کتانیها روی زمین نشستم و دو تا سنگ برداشتم. سرم را چرخاندم و به صورت مورب ایستادم. تا آ ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما

لطفا صبر کنید...
m
1بله راضی بودم