سرگیجهی مرگ به قلم فاطمه مهدیان
پارت دوم :
زیر دستم، بدنش میلرزید، مثل پرندهای که زیر باران گیر افتاده باشد. تنفسش نامنظم بود، قلبش را از روی پیراهنش میدیدم که دیوانهوار میزند. درک چیزی که میدیدیم، برایمان غیرقابل باور بود.
آتوسا با دستهای سردش، دستم را از روی دهانش کنار زد. د ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما

لطفا صبر کنید...
mahtab.ieon
0اههه همخونشونههه