پارت صد و دوازده :

با برگه‌ی دادگاه به پزشکی قانونی آمده بودم تا گواهی عدم بارداری‌ام را بگیرم. امروز مامان همراهم آمده بود. به خودم قول داده بودم تغییر کنم اما باز هم ته دلم از این همراهی راضی نبودم؛ همین که خودم صحنه‌های ناخوشایند پزشکی قانونی را می‌دیدم برایم کافی بود؛ دختران کم سن و سالی که عقد کرده و حالا قصد جدایی داشتند و برای تست بکارت آمده بودند، مردانی که دست و پایشان در تصادف یا دعوا شکسته بو

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۹ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۱۷ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • لیلا

    00

    خیلی زیبا

    ۲ هفته پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    ممنونم.🥰

    ۵ روز پیش
  • مریم

    00

    خیلی خوبه فقط خدا کنه اخرش با صدرا ازدواج کنه

    ۱۰ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    🥰🥰

    ۱۰ ماه پیش
  • سیتا

    00

    💐 حالا یه دفه هم تکراری گذاشتی ولی چیزی از ارزش کارت کم نمیکنه اشتباه پیش میاد

    ۱۱ ماه پیش
  • ماهرخ

    20

    تکراری بود عزیزم عیدیتو پس گرفتی 🤣🤣🤣

    ۱۱ ماه پیش
  • اسرا

    40

    خانم اصغری گل مثل بقیه دوستان میگم تکرای

    ۱۱ ماه پیش
  • مریم چرا تکراری بود

    ۴۵ ساله 40

    چرا تکراری بود

    ۱۱ ماه پیش
  • آرزو

    50

    چرا تکراری 😭😭😭

    ۱۱ ماه پیش
  • عبدی

    60

    این پارت تکراری بود عزیزم

    ۱۱ ماه پیش
  • زهرا

    50

    نویسنده جان این پارت که تکرار پارت دیروزیه

    ۱۱ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.