پارت صد و سی و چهارم :

ماه صنم کنار خاتون نشسته بود و بی حواس برای تازه عروس مجلس کف میزد. ثریا گوشه ی اتاق، زیر پرده ی توری که بالای سرش به کناره های دیوار بند کرده بودند، نشسته بود و پر حجب و حیا سرش را پایین بود. ماه صنم ولی خودش اینجا بود و فکرش هزار جا. کف میزد ولی برای غم های چنبره زده در اتاق دلش. نه برای ثریایی که در کمال سادگی به خانه ی بخت رفته بود. ثریا که خوشبخت بود. می گفتند شوهرش معلم است و خودش هم در کن

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۵ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۰۶ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.