اقبال به قلم مریم السادات نیکنام
پارت صد و دوم :
_ آقای دکتر؟
صدای اعتراض دریا بالا رفت. شهاب همزمان لبخند قشنگی زد و گفت:
_ حرف حساب جواب نداره. اینم باشه جریمه عروس خانم که بعد از این شوهرشو تو آمپاس نزاره.
نیلو ریز و با احساس خندید. شهاب ولی پلکی برای دریا زد و به راحتی به این قائله ی شیرین خاتمه داد.
در همین حین مرد جوان و خوش پوشی از پشت، دست روی شانه ی نیلو گذاشت و توجه جمع را به خودش جلب نمود.
نیلو به سرعت برگشت و پ
اسرا
00ای بابا دریاکم درسرداره حالاپارسابراش مشکله نشه ممنون 😘⚘