پارت صد و دوم :

_ آقای دکتر؟
صدای اعتراض دریا بالا رفت‌. شهاب همزمان لبخند قشنگی زد و گفت:
_ حرف حساب جواب نداره. اینم باشه جریمه عروس خانم که بعد از این شوهرشو تو آمپاس نزاره.
نیلو ریز و با احساس خندید. شهاب ولی پلکی برای دریا زد و به راحتی به این قائله ی شیرین خاتمه داد.
در همین حین مرد جوان و خوش پوشی از پشت، دست روی شانه ی نیلو گذاشت و توجه جمع را به خودش جلب نمود.
نیلو به سرعت برگشت و پ

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۶ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۲۴ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • اسرا

    00

    ای بابا دریاکم درسرداره حالاپارسابراش مشکله نشه ممنون 😘⚘

    ۷ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.